جدول جو
جدول جو

معنی آینه گردان - جستجوی لغت در جدول جو

آینه گردان
(یِ نَ / نِ یِ گَ)
خورشید
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شیشه گردان
تصویر شیشه گردان
حیله گر، مکار، حقه باز، شعبده باز، شیشه باز
فرهنگ فارسی عمید
عمل بستن آیینه های بسیار بر در و دیوار خانه یا جای دیگر هنگام جشن و شادمانی
فرهنگ فارسی عمید
(اِ پَ)
گردانندۀ صحنه. تغییردهنده صحنه. آنکه وظیفۀ نمایش دهندگان روی سن را فرایاد آنان آرد و بدیشان تذکر دهد
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ)
شیشه باز. محیل و شعبده باز و دغلباز. (آنندراج) (از برهان) (ناظم الاطباء). رجوع به شیشه باز شود
لغت نامه دهخدا
(یِ نَ / نِ)
ربعه. آینه نیام. رجوع به آیینه دان شود
لغت نامه دهخدا
(یِ نَ / نِ بَ)
عمل تزیین خانه و کوی با نهادن آیینۀ بسیار بر دیوارها و جز آن
لغت نامه دهخدا
تصویری از آینه دان
تصویر آینه دان
قاب آیینه آینه نیام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آینه بندان
تصویر آینه بندان
عمل تزئین خانه و کوی با نهادن آیینه های بسیار بر دیوارها و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
نما گردان آنکه وظیفه نمایش دهندگان را روی صحنه به یاد آنان آورد و بدیشان تذکر دهد گرداننده صحنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
للمرآة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
Mirror
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
refléter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
לשקף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
آئینہ دیکھنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
আয়নায় দেখানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
kutafakari kwenye kioo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
거울에 비추다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
鏡を見る
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
สะท้อน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
दर्पण में देखना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
memantulkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
spiegelen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
riflettere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
refletir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
镜像
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
odbijać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
відображати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
spiegeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
отражать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
reflejar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی